یحیی خانیحیی خان، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره
وبلاگ عزیزموبلاگ عزیزم4 سالگیت مبارک
داداش امیرعباسداداش امیرعباس، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره
دوستی من و سپنتادوستی من و سپنتا، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره
دوستی من و امیرعباسدوستی من و امیرعباس، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

پسری از جنس آتش

چشم هارا باید شست جور دیگری باید دید

معمای خنده دار با جواب خنده دار

سه تا پسر باباشون میافته تو آب و خودشون نمیتونن بیارنش بیرون یه مرد قد بلندی تو ساختمون بغلشون هست که اون میتونه کمک کنه ولی از در و پنجره صدا رد نمیشه و از در هم نمیشه وارد شد و چند سنگ هم گوشه کنار افتاده چجوری به مرد خبر بدن؟(جواب کامل باشه) . . . . . . . . . . . .‌ . جواب میززنن باسنگ شیشه مرد رو میشکنن  مرد میاد بهشون میگه الان پدرتان در میارن بعد میاد پدرشان رو در میاده 
31 خرداد 1399

خوابم میاد

خؤابم میاد از اردیبهشت اینگونه ام بزار به حالت کاملا وضوح توضیح بدم بهار:ساعت ۱۱ شب میخوابم ساعت ۱۰ بیدار میشم میشه یازده ساعت که یعنی دو ساعت و نیم بیشتر از زمان خواب هیچ صبح و ظهرم خوابم میاد حالا پاییز:ساعت ساعت ۱۲ میخوابم ساعت ۶ صبح عین جغد بیدارم حتی اگر دوساعت و نیم کمتر بخوابم وااااااای عجب چیزیه این خواب چرا واقعا؟چرا واااااقعاااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من عاشق نقاشی ام و هر وقت حوصله م سر بره نقاشی میکنم قبل نوشتن این مطلب در وبلاگ(هر چند خوابم میاد)این قاشی هارو کردم نکته:این نقاشی هارو از کتاب تام گیتس یاد گرفتم هیولا های موج سوار اینم نقاشی های قتطی پاطی فعلا بای ...
26 خرداد 1399

بازی فکریم

سلام بلاخره بازی فکری هم خریدم پی شوم خیلی باحاله با بچه ها هر وز پایین بازی میکنیم 8 نفره خیلی راحته یکی میشه داور یه جمله از کارتای سیاه رو میخونه با خرید یک عدد ......... دو عدد ................. رایگان دریافت کنید بعد همه بازیکنا هفت تا کارت تو دستشون دارن دو تا کارت برای اینجا پیشنهاد میدهند همه که پیشنهاد دادند داور با جمله میخونه: با رید یک عدد برج میلاد دو عدد لباس پادشاه هدیه بگیرید با خرید یک عدد دختر همسایه دو عدد درد بی درمون هدیه بگیرید{تو بازی من این جمله رو ساختم} با خرید یک عدد سمبوسه دو عدد میکروب کزاز هدیه بگیرید بعدش داور یک کارتو برای مثال انتخاب میکنه و میگه این از همه قشن...
21 خرداد 1399

این روزام....

سلام ما دیگه برنامه خروج قرنطینه ای ریختیم نه اینکه بریم پارکا فقط یه خورده کمتر رعایت می کنیم نیم درصد کمتر ههههه موسیقی خونگی کی بلده{من} 1-چهار دبه ماست خالی به صورت برعکس و دو قابلمه کنارش بگذارید مرحه دیگه نمیخواد با دو تا چوب آنگ بزنید جایزهی کارنامه قشنگه ام که همش خیلی خوبه جایزه توراهه بازی فکری دژ بازیگر هفت اقلیم باش البته شاید هم گیرم نیادها کار و بار و استوژیت و جالیز و بومزی و پاتک و نیکماک هم باحالن ببینیم کدومو باید بخریم اگه دژ داشت انتخابم دژه اگه نداشت دوباره ند و بساط داریم چون من اصلا تصمیم گیریم خوب نیست و 2 ساعت طول میکشه البته میگ...
17 خرداد 1399

نظرسنجی 1

اگه بهتون 100 هزار تومان میدادن و میگفتن فقط میتونی ازش یه چیز بخری چی میخریدی؟ 1-اسباب بازی 2-سی دی و کارتون 3-بازی فکری  4- کتاب 5-چیزای دیگه منظورم از یه چیز چند تا از یک چیزه من بودم کتاب میخریدم
15 خرداد 1399

رمان جدید:دوست های سر و ته من

سلام اینروز ها درگیر نوشتن یک کتا دناله دار جدیدم به نام دوست های سر و ته من  راجع به زندگی سامان است که با دوست هایش کلی دسسته گل ه ـآب میدهند دسته گل هایی که نمیشود جمعشان کرد ولی بلاخره میتونن از پس خودشون بر بیان و اوضاع رو جمع کنن                                                                     ه نام غفور                                     &nbs...
12 خرداد 1399

عد این چند روز

چند روزه پست نذاشتم و دلیلش اینه که خیلی سرم شلوغه یه جور عجیبی امیرعباسو توی واتساپ  پیدا کردم هی داریم با هم حرف میزنیم ولی هیچوقت برایش ننوشته م دم تنگ شده چرا؟؟؟؟؟ چون همسایه دو طبقه بالایمان هست هر روز هم همو میینیم میخوام کلک قهوه خوری رو به بقیه بزنم اگر نمیدانید اینطوریه 1-اول یه مقوای قهوه ای ردارید و اندازه دهانه لیوانی که انتخاب کردید از مقوا ببرید مقوا را در وسط لیوان قرار دهید 2-حالا تا جایی که لیوان پر شود قهوه یا نوشابه بریزید 3-حواستان باشد لیوانتان کاغذی باشد تا طرف مقابل نبیند یک سطح از لیوان الیه 4- حالا به طرف مقال خوب لیوان را نشان دهید 5-حالا دستان را به طوری که 4 انگشت روی لیوان اش...
11 خرداد 1399

خبرررای خووووب

این روزا حوصله م تو قرنطینه بدجوری سر میرفت بابام گفت{اینطوری نمیشه چرا هی داره حوصله ت سر میره}؟؟؟ منم زدم به هدف و گفتم{چون کتابام تکرارین}ب راسته دیگه آخرین کتابو تولدم هدیه گرفتم 21 بهمن پارسال بابام گفت{کتاب خور خان{این لقب منه که کتا دار کتاب ونه بهم میگفت چون خیلی کتاب میخواندم}تا دو تا کتاب میتونی بگیری ولی دفعه آخرت باشه میگی حوصله م سر رفت در ضمن این ماه زیاد خرید زیادی کردی{بابا این ماه که تازه اومده؟؟؟؟؟؟}تا سه هفته هیچی نمیخرم حالا چه کتابی میخوای منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم تام گیتس 15 و 14 هو هو الان هم خریدم دو تاشو منتها نمیتونم عکساشو بزارم چون دارم با کامپیوترمون تایپ میکنم دفعه بعد میزارم در ضمن وبم یکما...
6 خرداد 1399