یحیی خانیحیی خان، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره
وبلاگ عزیزموبلاگ عزیزم، تا این لحظه: 4 سال و 7 روز سن داره
داداش امیرعباسداداش امیرعباس، تا این لحظه: 8 سال و 4 روز سن داره
دوستی من و سپنتادوستی من و سپنتا، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره
دوستی من و امیرعباسدوستی من و امیرعباس، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

پسری از جنس آتش

چشم هارا باید شست جور دیگری باید دید

درمانده شدم...

سلامی دوباره امروز مثل هر روز شاد نیستم آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآههی این صدای خمیازه بود چون از واب پریدم  همش هم به خاطر شیرجه داداشی امیرعاس رو من ترکوند منو ها حالا کوچیکه نمیشه بهش فهموند بابا جان یکی که خوابه نپر روش از واب میپره مثل من {آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآههههی} بدبخت این  فقط کوچکت ر ی ن  اتفاقی بود که من ناراحتم بزارید تو این بخش خودمو خالی کنم با اجازه امتحان مزخخخخخخخخخخخخرررفففففففففف آخیش راحت شدم بله همان طور که بالا میبینید نوشته شده امتحان مزخرف چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ الان یه دلیلی میارم قانع شید 1-مدرسه مون گفته بود فقط از سر کلاس بودن نمره ...
4 خرداد 1399

خدا یعنی...

خدا یعنی اگر تو دنیا کسی رو نداشته باشی اون مراقبته خدا یعنی وقتی مریضی به یادته و خوبت میکنه خدا یعنی کسی میخنداندت و میگریاندت {بخشی از دعای جوشن کبیر} خدا یعنی کسی که از مادر هم بیشتر دوست داره خدا یعنی وقتی دلت پره باهاش حرف میزنی خدا یعنی کسی که نجوا رو هم میشنوه دا یعنی کسی که صلاحتو میخواد و اگر منحرف شی باز یه کاری میکنه که به راه درست بری خدا یعنی کسی که تو بدترین شرایط هم مواظبته دا یعنی میتونی فقط به یک نفر اعتماد کنی
2 خرداد 1399

خرداد ماه زندئگی

اردیبهشت هم هر طوری  بود تموم شد اما رداد شروع شد مدرسه ما دیگه رد دادنو جلو چشم خودمون اجرا میکنه آقا رحیمی:چه ها سوال فارسی نویسید در بیت زیر چند آرایه وجود دارد من هنوز آرایه هارو کامل یاد نگرفتم بنویسم چندتا آرایه و چه آرایه ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خانوم معنوی:بچه ها سوال علوم طویل ترین کرم انگل کدام است کسرا ---------:عققققق من:عققققق سوال ریاضی بنویسید 3656986 تقسیم بر 26 چقدر است من{تو دلم}:آقا من تسلیم یعنی برادر آقا رحیمی که نوشت پنجشنبه تا دوشنبه تعطیل بال در آوردم حاا بگید این شعر چند تا آرایه داره: دست در دامن مولا زد در/که علی بگذر و از ما نگذر   &nb...
1 خرداد 1399

قرنطینه ی بیخودی

سلام علیک دوباره اومدم اطره بنویسی ما تو قرنطینههر طوری که بشه سرمون گرمه مثلا یه تفنگ دارم گلوله ش یلی بزرگه{فلاسک قدیمی مون بود سرو تهش رو کندم} یا تفنگ اسیدپاش{شیشه شور} ازیافت زباله بهراحتی انجام میشه کاپوچین خیلییییییییییییی تو بلوکمون طرفدار داره دیروز لیگ برگزار کردیم لیگ هشت نفره 4 نفر اومدن الا دو به دو دواره دونفر اومدن الا و دوباره مسابقه امیرعاس اول شد اللته چهار ار لیگ برگزار کردیم 1 بار من اول شدم 2 بار عباس و 1 بار رضا کلهم بازی خوبی ود امروز لیگ سرعتی داریم دیروز 7 9 11 13 کارته بازی کردیم  امروز گفتم لیگ سرعتی رگزار میکنیم 1 کارته بازی میکنیم🙂 یکی از مبلامون رو برگردوندیم شده...
31 ارديبهشت 1399

شعر سعدی

                             ای ساربان آهسته رو کارام جانم می‌رود                     وان دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود                      من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او                گوی...
31 ارديبهشت 1399