یحیی خانیحیی خان، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره
وبلاگ عزیزموبلاگ عزیزم، تا این لحظه: 4 سال و 3 روز سن داره
داداش امیرعباسداداش امیرعباس8 سالگیت مبارک
دوستی من و سپنتادوستی من و سپنتا، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره
دوستی من و امیرعباسدوستی من و امیرعباس، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

پسری از جنس آتش

چشم هارا باید شست جور دیگری باید دید

کاپوچین باز

تازه درک کردم که بازی کاپوچین به همین را حتی ها هم نیست مثلا تصویر داده گرگ سبز و خروس قرمز و کلاغ سیاه و سگ آبی از هم آویزانند جوجه زرد نگاهشون میکنه تازه زدن رو زنگم راحت نیس  با دوستم یه بار بازی کردم یه سال پیش{کاپوچین رو داشت}هی میزد رو زنگ خودش میکوبید رو زنگ از صدای جیغ داداشمم بیشتره ولی عاشق صدای زنگشم کرنومتر دارم یه دسته کارتو انتخاب کردم شروع کردم چیدن سر 3:59 ثانیه 1 ثانیه به 4 این روزا آهنگ نگارم و ماه و ماهی حجت اشرف زاده رو گوش میکنم صداش عالیه تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی{این ماهی اولی معنی ماه هستی میده} اندوه بزرگیست زمانی که نباشی آه از نفس پاک تو و صبح نیشابو...
28 ارديبهشت 1399

معما داریم معما

ببینید میتوانید فقط با یکبار خواندن این معما جواب سوال را دهید اگر توانید پاسخ دهید آی کیو شما بالای 145 است و اما معما: هفت برادر در یک    جزیره زندگی میکنند برادر اول مشغول شنا در اقیانوس برادر دوم مشغول درست کردن کباب برادر سوم مشغول حل کردن پازل برادر چهارم در حال بازی تنیس برادر پنجم در حال شکستن چوب و برادر ششم در حال درست کردن آتش است برادر هفتم مشغول چه کاریست؟ گودبای
27 ارديبهشت 1399

این روزای مزخرف{نه چندان}

سلام امیدوارم همیشه وب باشید  با اینکه این روزا میتونم خوش بگذرونم یک ریزه مزخرفم هست چون:پارسال این موقع سیلی از بچه ها پایین بود و همه تو دل هم بازی میکردیم الان شدیم 19 ضلعی که طول هر ضلع آن 2 متر است یعنی خدایی اینو منم درک نمیکنم 🙂ولی خوشحالم چون بلاخره میتونم رم با سپهر بازی کنم سپهر همان دوست باغمان است قبلا مامانم میگفت مبتلا زیاده نمیشه دیروز بلاخره رفتم{با ماسک و دستکش} سپهر هم یک خورده دودلی داشت برم نرم برم نرم برم نرم آرشم اومد تبلتو آوردم ارباب جنگو که بهش نشون دادمکف کرد گفت حتماااااااااااااااااااااا نصبش میکنم یه ازی ام به ام معرفی کرد کلاچ اگه وا...
27 ارديبهشت 1399

شب قدر دیشب

دیشب شب قدر خانگی با مامانم گرفتیم یلی خوش گذشت رکورد بیداری منم شکسته شد{یادتونه گفتم ساعت 1:30 الی2:05 می خوام امشب 2:28 دقیقه وامان برد بابام نتونست بیاد احیاء آخه مدیر شرکت عمرانیه خب بنده دا خسته میشه من اولش مامانم کار داشت یه دور جوشن کبیر رو از شبکه 5 گوش کردم ولی بعدش مامانم کارش تمام شد گفت بزن شبکه 2 قم رو نشون میده منم  زدم خیلی  قشنگ بود البته ما پارسال یه بار رفتیم قم اینو قبول دارید که اگر از نزدیک حرم حضرت معصومه را ببینی یه چیز دیگس از تو تلویزیون به قشنگیه اینکه از نزدیک ببینی نیستچ حیف کرونا اومد تعطیل شد اول مامانم زیارت عاشورا خوند بعد حدیث کسا واب به ...
26 ارديبهشت 1399

روزهای ماکارونی ای

سلام خسته شدم به خدا قرنطینه پوکیده ام این تبلتو تازه خریدم باهاش وبلاگم بازیابی کردم تبلتم عکس نداره عکس نمی ذارم بابام میخواد دوچرخه سایز ۲۶ بخره کوچیک شده این بسته پنچر که هست🤩 به هر حال الان که دارم می نویسم یک عدد مگس دور من هی می چرخه ویییییییییییییییییییییییزژزززززززززززز پووووف کلاسمان امروز تعطیل بود من و مامانم امروز یکی دو دست جالیز بازی کردیم(بازی فکری جدیدم) اگه میخواهید بدانید چیه بدید تو کتابم کو ببینید بازی خوبیه من که مدرسه نمیرم😅😅چرا؟؟ خب نمیدم دیگه کرونا میگیرم چند تا بازی که تو موبایلتون نصب کنید ۱-ارباب جنگ:هانیه با تانک میزی جنگ ۲-انگاری بردز  ۳-فروت  ...
25 ارديبهشت 1399

شهادت امام علی علیه السلام

امشب این دل یاد مولا میکند  لیل القدر است و احیاء میکند بشنو ای گوش دلها بی صدا  نغمه فزت و رب الکعبه را ------------------------------------------------------------------------ دل را ز شرار عشق سوزاند علی یک عمر غریب شهر خود ماند علی وقتی شکافت فرق او در محراب گفتند مگر نماز میخوانده علی ---------------------------------------------------------------------- بر روح تمام شیعیان تیغ زدند بر مردترین مرد جهان تیغ زدند خورشید به سینه ماه بر سر میزد انگار به فرق آسمان تیغ زدند -------------------------------------------------------------------------- شهادت امام علی علیه السلام و ضربت خوردن ایش...
25 ارديبهشت 1399

شاگرد ممتاززززززززززززز

یه خبر خوب  دیروز بلاخره اینترنت وصل شد و من نگاهی به شاد انداتم دیدم صدای ج یغ میاد گفتم چیه گفتن آقا میواد لیست ممتازان رو اعلام کنه منم شروع کردم جیغ و ویغ کردنآقا گفت :نفر سوم امیرمهدی -----{ازش قول گرفتم فامیلیش رو نگم} نفر دوم:کسرا ---------- و نفر اول من:امیرحسین مختاری{قابل توجه کسانی که فکر میکنند اسم من یحیاست اسم من امیرحسینه اسم مستعارم یحیی} خییلییییی خوشحالیدم بابایم میخواهد برایم بازی فکری بخرد این را میدهم هدیه به معلمم که گفت شاگرد ممتازم و   مرا که به اطر چیزی ناراحت بودم را خوشحال کرد گل نمیدونم چی چی ولی میگن گلش کم نظیره ولی خدایی از یه نظر خاک به سرم شد علوم جامع داری...
23 ارديبهشت 1399